نفس بکش و زندگی کن
تا نفسی هست ، دلی هست
و تا دلی هست قلمی هم هست
بنویس برای دل و زندگی
ممنون كه وبمو انتخاب كردين
لحظه هاتون شيك
برچسبها:
دل آدما،
شيشه نيست که روي آن " هــــــا " کنيم
بعد با انگـــشت قــــلب بکشيم و
وايسيم آب شـــدنش رو تماشــــا کنيم و کيـــــف کنيم !!!
رو شيشه نـــازک دل آدمـــا اگـــه قلبـــــــــي کشيدي
بايد مــــــــردونه پـــــــاش وايســــتي
برچسبها:
ماه رحمت
درهای رحمت گشوده می شود. عطر مناجات بنده و معبود همه جا را پر می کند. فرشتگان الهی گروه گروه از آسمان فرود می آیند. باران عفو وبخشایش خدا می بارد و نسیم لطف و مهر الهی سینه ها را لبریز می کند. خدایا، رحیما، مهربانا، در این ماه مبارک، در این لحظه های ناب یاری ام کن تا غبار گناه و خطا را به باران عفوت بشویم. مددم رسان تا دل به نسیم مهرت تازه کنم از عطر مناجاتت ذرّه ذرّه وجودم را عطرآگین نمایم و به وادی رحمتت راه جویم. عزیزا، توفیقم ده تا از این ماه عظیم بهره جویم و به تو نزدیک شوم که اگر تو یاری ام نکنی، خسران زده وزیان کار خواهم بود.
دوستان التماس دعا
برچسبها:
من این پریشانی رادوست دارم
برچسبها:
گویند شقایق ها نمی میرند ، تا
مرگ شقایق ها دوستت دارم
برای تو می نویسم... |
برچسبها:

ﺩﻳﮕﺮ ﺗﻪ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﻫﺎﯼ ﺳﻴﮕﺎﺭﻡ ﺭﺍ ﺩﻭﺭ ﻧﻤﯽ ﺭﻳﺰﻡ …
ﺷﺎﻳﺪ ﻓﺮﺩﺍ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻧﺒﺎﺷﻢ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﻫﻤﻴﻦ ﻫﺎ ﺑﻔﻬﻤﯽ ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭستت ﺩﺍﺷﺘﻢ !
برچسبها:
خاموش!!! هیییییییییییییییییییییییییس گوش کنید!!!

خب سخت که هست ولی غیر ممکن نیست
بعد از اینکه فراموشش کردی مثل یه معتادی میمونی که خیلی وقته مواد مصرف
مثلا وقتی زنگ میزنه یا اس میده برا یه لحظه دلت میلرزه ولی زودی
به خودت میایی میبینی که خیلی وقته تو ترکی و چشماتو جلو اون موادی که داره
وسوست میکنه
میبندی
مرد و مردونه میگی نوچ من اهلش نیستم....
دقیقا وقتی اون یارو هم اس میده باید همینو بگی
باید بگی نوچ
کور خوندی دیگه گولتو نمیخورممممم
به همین سادگی و خوشمزگی
برچسبها:
شوق باران...
خشکسالی عنان طاقتم را بریده بود٬
هر روز به امید نیم قطره بارانی به آسمان چشم می دوختم...
تخم نا امیدی در شوره زار قلبم جوانه می زد٬
غرق در خیال باران در کنج منزل نشسته بودم که ناگهان صدای خروشان رعد مرا به خود آورد...
چترم را برداشته و از منزل خارج شدم...
جوانکی را دیدم که قطرات باران را بر وجودش حس میکرد..
زیر باران چنان پایکوبی می کرد و به دور خود میچرخید تو گویی باران به سفارش او می بارد!
گفتمش: زیر چترم بیا تا خیس نشوی!
نگاهی پرمعنا به من افکند و گفت:
برای سبک شدن باید خیس شد!
تو باران را نمی فهمی پس با چترت خوش باش!
باران برای تو نوازشگر پنجره ی اتاق است اما برای من موهبتی است الهی تا فراموش نکنم آسمان کجاست!
درخت سبز داند قدر باران
تو خشکی قدر باران را چه دانی؟!
بیاد سخنان سهراب افتادم:
« چترها را باید بست٬
زیر باران باید رفت٬
فکر را٬ خاطره را٬ زیر باران باید برد٬
با همه مردم شهر زیر باران باید رفت٬
دوست را زیر باران باید دید٬
عشق را زیر باران باید جست٬
زیر باران باید چیز نوشت٬ حرف زد٬ نیلوفر کاشت»
چترم را بسته و وجودم را به قطره های باران سپردم٬
خدای من ...چه لذتی داشت؟!
باران را حس می کردم٬
همچو کودک داستان « باز باران» از خوشحالی می پریدم...
آه...چه سالها که این چتر ننگین مرا از باران محروم کرد..
برادر و خواهرم...
ماه رمضان فرا رسید..
باران رحمت الهی می بارد٬
بنگر کدامین چتر تو را از حس باران محروم می کند٬
چترت را ببند..
باران را حس کن.
(عادل حیدری)
برچسبها:
ﺑﭽﻪ ﺍﻭﻝ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ ﻣﻌﺪﻟﺶ ﺑﯿﺴﺖ ﻣﯿﺸﻪ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻣﯿﮕﻪ
ﻭﺍﺳﺖ ﮐﯿﻒ ﺑﺨﺮﻡ؟ ﻣﯿﮕﻪ ﻧﻪ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ
ﺗﺎ ﭘﻨﺠﻢ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ ﻣﻌﺪﻟﺶ ﺑﯿﺴﺖ ﻣﯿﺸﺪﻩ ﻫﺮﺑﺎﺭ ﺑﺎﺑﺎﺵ
ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻪ ﻭﺍﺳﺶ ﺟﺎﯾﺰﻩ ﺧﻮﺏ ﺑﺨﺮﻩ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﻧﻪ ﻣن ﺗﻮﭖ
ﺗﻨﯿﺲ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻣﯿﮕﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﭼﯽ ﺗﻮ ﻫﻤﺶ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ
ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﻣﯿﮕﻪ ﺑﻌﺪﺍ ﻣﯿﮕﻢ ﻣﯿﻔﻬﻤﯽ . ﺩﯾﭙﻠﻤﺶ رو ﺑﺎ ﻣﻌﺪﻝ ﺑﺎﻻ
ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻣﯿﮕﻪ ﻭﺍﺳﺖ ﻣﻮﺗﻮﺭ ﺑﺨﺮﻡ ﻣﯿﮕﻪ ﻧﻪ ﺗﻮﭖ
ﺗﻨﯿﺲ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ . ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻗﺒﻮﻝ ﻣﯿﺸﻪ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻣﯿﮕﻪ ﻭﺍﺳﺖ
ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﺨﺮﻡ ؟ ﻣﯿﮕﻪ ﻧﻪ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ . باباش ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ
ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺩﺭﺩﺕ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ؟ ﻣﯿﮕﻪ ﺑﻌﺪﺍ ﻣﯿﮕﻢ .
ﻭﻗﺖ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﭘﺴﺮﻩ ﺑﺎﺑﺎﺵﻣﯿﮕﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﻭﺍﺳﺖ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﺨﺮﻡ
ﻣﯿﮕﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻡ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ . ﺑﻌﺪ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ پدره ﺪﺭ
ﺑﺴﺘﺮ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺩﺍﺷﺖ ﻧﻔﺴﺎﯼ ﺁﺧﺮﺷﻮ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﭘﺴﺮﺵ
ﻣﯿﮕﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ ﺑﻬﻢ ﺑﮕﻮ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ ها رو ﻭﺍﺳﻪ ﭼﯽ
ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﯽ ﺑﻬﻢ ﺑﮕﻮ . ﭘﺴﺮﺵ ﻣﯿﮕﻪ ﺍﻻﻥ ﻣﯿﺎﻡ ﭘﯿﺸﺖ و ﺑﻬﺖ
ﻣﯿﮕﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﭼﯽ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ .
ﺗﻮﺭﺍﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﯼ ﺑﺎﺑﺎﻫﻪ ﭘﺴﺮﻩ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻣﯿﻤﯿﺮﻩ
آخرش هم ﻫﯿﭽﮑﺴﻢ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪ که پسره ﺍﻭﻧﻬﻤﻪ
ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ ﺭﻭ ﻭﺍﺳﻪ ﭼﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ
برچسبها:
برچسبها:
نصفه شَـــب بُغض گلوتــُ بگیــره و دلتنگـش بشـﮯ!!
فكـر كُنـﮯ شـآید مث ِ قدیمـــآ
بآز هـــم یه sms گـآه و بـﮯ گـآه بده و بپُرسـه خوآبـﮯ یا بیـدآر ... ؟
ولـﮯ بآید قبـول كُنــﮯ
برچسبها: